«هنر» و «رسانه» دو واژه جذاب اند که هر یک کارکرد وسیعی در جامعه دارند. «هنر» خود کارکرد و کاربرد رسانهای دارد. به نوعی هر اثری در هر زمینه هنری وقتی خلق میشود، رسانهای به شمار میآید که سعی در انتقال اندیشهای به جامعه دارد و «رسانه» هم علاوه بر کارکرد اطلاع رسانی اش، به معرفی و تبیین اتفاقات جامعه میپردازد. اما وقتی دو عرصه «هنر» و «رسانه» در کنار هم قرار میگیرند، منجر به شکل گیری یک جریان گسترده میشوند که دیگر نه «هنر» است و نه «رسانه». آمیخته با هردو است، اما با کارکردهای بسیار متفاوت و در عین حال بی انتها. «هنر» در «رسانه» به عنوان جریانی تأثیرگزار در پی چند هدف کوتاه مدت و بلندمدت است.
رسانه جدا از نوع مکتوب و مجازی اش، دارای چهار راه و مسیر کارساز در عرصه هنر است. یکی از این راه ها، اطلاع رسانی است که بیشتر از اینکه هنر باشد، حرفه خبرنگاری است و هدفش سوق دادن مردم و علاقهمندان به فعالیتهای هنری شهر. این تولیدات خبری، تاریخ مصرف دارند و فقط گویای تاریخ آن اتفاقات هستند که بیشتر در بستر فضای مجازی و سایتهای خبری نمود پیدا میکنند.
اما آن سمت چهارراه کارکردهای رسانهای هنر، «گفتگو» قرار دارد. «گفتمان» از کارکردهای اصلی دو عرصه «هنر» و نیز «رسانه» است که علاوه بر معرفی چهرههای جریان اصلی هنر شهر، به تاریخ شفاهی هنر میپردازد که از نتایج مهم آن، هویت بخشی است. به نوعی مخاطب خاص و عام، «هنر» گذشته شهر را با زبان «رسانه» جویا میشود.
این نوع کارکرد رسانه ای، بسته به نوع نگاه روزنامه نگار، هم میتواند در روزنامههای مکتوب مورد استفاده قرار گیرد و هم در نشریات تخصصی هنر. سمت مقابل چهارراه کارکردهای رسانهای هنر، تحلیل و نقد است که گاهی با گفتگو یا مناظره شکل میگیرد و گاهی هم با تحلیل شرایط امروز با پارامترهای گذشته در رسانه نمود پیدا میکند. این مسیر را بیشتر نشریات تخصصی هنر طی میکنند که مخاطبانشان، پژوهشگران و اهالی هنر هستند.
اما چهارمین راه از چهارراه کارکردهای هنری در رسانه ها، جریان سازی هنری است. در این وادی بیشتر خبرنگارانی قلم میزنند که خود هنرمند هستند و در این عرصه فعالیت میکنند و در پی تأثیرگذاری و تغییر شرایط در زمینههای هنری شهر هستند. این نوع تفکر که بیشتر خاصِ نشریات تخصصی هنر است، دو هدف تأثیرگذار دارد؛ یا مطالبه گری میکند و به بیان مشکلات میپردازد و از اهالی هنر راهکار میگیرد و برای رفع آن تلاش میکند، یا در مسیر فرهنگ سازی قلم میزد و هدفش نشان دادن جذابیتهای هنر به مردم است.
در این نوع تفکر رسانه ای، بینش عمیق اقتصاد تئاتر هم مورد بررسی قرار میگیرد. به نوعی رسانه، ابزار تأثیرگذاری در جذب مخاطب در چرخه تولید و عرضه آثار هنری میشود. اما هنر در رسانه هرگاه به اوج روزهای خوبش رسیده که هر یک در شرایط و موقعیت خوبی قرار داشته اند.
مشهد، قطب «هنر» و نیز «رسانه» است و در زمینه تولید محتوا هم از لحاظ اتفاقات، هم از لحاظ آدمهای زبده هنری و رسانهای هیچ کمبود و محدودیتی ندارد، اما آنچه به عنوان خلأ آن احساس میشود، نبود خبرنگاران تخصصی برای زمینههای مختلف هنری است که با شناخت کامل از شرایط هنر بتوانند به تحلیل کافی بپردازند.
«نبود نگاه جدی به هنر بومی در برخی از روزنامههای استان»، «نبود تربیت و آموزش خبرنگار تخصصی هنر» و «نگاه سطحی به هنر در فضای مجازی» و «منتشر نشدن نشریات تخصصی هنر» بخشی از مشکلات رسانههای هنری یا بهتر بگوییم هنر در رسانه است.